جدول جو
جدول جو

معنی مهره دادن - جستجوی لغت در جدول جو

مهره دادن
(صَ کَ دَ)
جلا دادن. صیقل کردن. و رجوع به مهره شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مژده دادن
تصویر مژده دادن
خبر خوش دادن، بشارت دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهلت دادن
تصویر مهلت دادن
زمان دادن، فرصت دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهره داران
تصویر مهره داران
گروهی از جانوران که دارای ستون فقرات هستند
فرهنگ فارسی عمید
(شَ دَ)
صیقل شده. جلاداده: خانه ای دید سپید پاکیزه مهره داده و جامه افکنده. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(صَ / صِ گِ رِ تَ)
کابین دادن. کابین کردن
لغت نامه دهخدا
(صَ / صِ کَ دَ)
مهر کردن. اثر مهر بر نوشته ای پیدا آوردن: ارقام و احکام و پروانجات که عالیجاه منشی الممالک طغرا می کشد مهر دادن آن مختص دواتدار مذکور است... و جای او که می ایستد آن است که در صف قورچیان یراق در پهلوی قورچی صدق که مهردار ’مهر شرف نفاذ’ نیز بود ایستاده می شد. (تذکرهالملوک صص 26-27).
- به مهر دادن، به مرحلۀ مهر شدن رساندن: چنانچه صاحب منصبان رقم منصب خود رابه جهت مدافعۀ رسوم مقرره به مهر مهرداران نمی داده اند... (تذکرهالملوک ص 26).
، کارت سفید دادن. دست او را گشادن. مطلق العنان ساختن. اختیار مطلق دادن. پروانه و سند و طغرا دادن:
تو را خوبی به خوبی مهر داده
بتان پیش تو سر بر خط نهاده.
(ویس و رامین)
لغت نامه دهخدا
(نَ دَ)
حص. (منتهی الارب). حصه. حص. (دهار). نصیب دادن:
اینجا ز بهر آن ز خدائیت بهره داد
کاین گوهر شریف مر آن هدیه را بهاست.
ناصرخسرو.
زبان بگشاد شاپور سخنگوی
سخن را بهره داد از رنگ و از بوی.
نظامی.
لغت نامه دهخدا
پهن کردن بساط شعبده، پهن کردن بساط نرد و شطرنج، آغاز کردن چیزی را مقابل مهره برچیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واره دادن
تصویر واره دادن
شیر دادن بهمدیگر بنوبت
فرهنگ لغت هوشیار
مولش دادن زنهار دادن زمان دادن اکنون مرا زمان دهید تا باز خانه شوم (تاریخ برامکه) زمان دادن فرصت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
در اصطلاح جانور شناسی نام عام کلیه جانوران استخواندار، استخوانداران
فرهنگ لغت هوشیار
چاشنی دادن بمرغ شکاری: چون مرغ چند دیدت هوای دل یک چند داده بود ترا مسته. (ناصرخسرو)، طعمه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مژده دادن
تصویر مژده دادن
بشارت دادن خبر خوش دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
Bolt
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
boulonner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
mengencangkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
ยึด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
kufunga bolt
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
להדק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
ボルトで止める
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
上螺栓
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
볼트를 고정하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
cıvatalamak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
закручивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
বোল্ট লাগানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
बोल्ट करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
avvitare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
asegurar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
bolzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
vastdraaien
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
закручувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
przykręcać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
parafusar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مهره کردن
تصویر مهره کردن
بولٹ لگانا
دیکشنری فارسی به اردو